تنزل ازدواج به چهارمین اولویت جوانان ؛
پیر پسرها داماد نمی شوند!
بیشتر بدانید
خبرگزاری بین المللی زنان ایران : بر این اساس با توجه به افزایش بی رغبتی
جوانان به ازدواج، انتخابهای صحیح و در ادامه پشیمانی های زود هنگام، همه
دستگاه های مسؤول را به این سمت سوق داده است که مهارتهای زندگی و تحکیم
زندگی مشترک باید به صورت جدی بازنگری شود .
"با اینکه قرار بود
برن خواستگاری دختر مورد علاقه اش، خیل شور و هیجان نداشت! اونقدر بی رمق
بود که با بی حوصلگی لباس می پوشید! در قسمت دیگر سایر اعضای خونواده هر یک
در افکار خود غوطه ور بودن! یکی می گفت: ندیده پیداست که این دختر و
خونوادش هم شأن ما نیستن! اون یکی حرف از شأن نمی زد، اما اختلاف فرهنگی رو
بزرگترین مانع این وصلت می دونست !
تنها برادرش هم معتقد بود
ازدواج توی 28 سالگی هنوز زوده و باید دستکم تا 30 سالگی به تعویق بندازه!
البته ریشه این ایده از اونجا نشأت می گرفت که پختگی به سن نیست و بعضی ها
زمان بیشتری نیاز دارن تا بتونن تصمیم مقتضی و منطقی متناسب با حال و
روزشون بگیرن؛ چالش بعدی، نداشتن استقلال مالی پسر بود که در صورت «بله
گفتن»، پدر و مادر بیچاره باید تا خرخره زیر بار قرض می رفتن و برای سامان
دادن به زندگی اون، خودشونو بی سامان می کردن! هر قدم که جلوتر می گذاشت،
تردیدش بیشتر و بیشتر می شد؛ مدام نداشته هاشو مرور می کرد و رو به پدرش می
گفت: «بابا، گفتین قراره چی بهم بدین؟! نکنه یه دفعه بزنین زیرش؟! من رو
حساب قول شما دارم پا پیش می ذارم و گرنه ما رو چه به این کارا! » لحظه ای
هم که می خواستن از در خونه خارج بشن، ناگهان داماد خونواده رو بهش کرد و
گفت: «یه چیز رو فراموش نکن و اون هم این که «تلاش کن که عجله نکنی! و با
عقلت جلو بری نه احساست! رو داشته هات حساب کن، قول نداشته هاتو نده که بعد
دچار مشکل میشی! »، دم آخر هم گفت: «کاش بیشتر فکر کنی و به این زودی،
زندگی مجری رو پایان ندی که نتیجه ای جز پشیمونی نداره! "
چهارمین اولویت
خلاصه
ماجرای واقعی یک خواستگار جوان در سن ازدواج، این پرسش رو در ذهن متبادر
می کند که به واقع چه اتفاقاتی دست به دست هم داده که بهترین و شیرین ترین و
ماندنی ترین لحظات زندگی یک جوان و خانواده اش را به بدترین و تلخ ترین
تبدیل کرده، به طوری که پس از پشت سر گذاشتن آن، دیگر علاقه مند به ورق
خوردن آن خاطرات نیست، زیرا باز هم همان استرس ها و تردیدها برایش تداعی می
شود و بدتر آنکه بر آن تردیدها، تردیدهای جدید دیگری هم افزوده شده که
زندگی جوان امروز را با نگرانی های عدیده و آشفتگی های فکری، روحی، روانی،
اقتصادی، اجتماعی و... مواجه کرده است؟ !
این در حالی است که چندی
پیش سازمان ملی جوانان نیز در گزارشی اعلام کرد "ازدواج به چهارمین اولویت
جوانان تنزل جایگاه پیدا کرده است و براساس نتایج تحقیقات انجام شده از سوی
معاونت مطالعات و تحقیقات این سازمان، موضوع ازدواج با 9 درصد اهمیت، در
رده چهارم مهم ترین نگرانی های جوان ایرانی قرار دارد و اشتغال مناسب،
مسائل مالی و موضوع تحصیل و کنکور اولویتهای یک تا 3 را به خود اختصاص داده
اند و تنها 7 درصد جوانان شرکت کننده در تحقیق، « ازدواج» را به عنوان
بزرگترین هدف خود برشمرده اند! »در پاسخ به این بحث که مانع اصلی ازدواج
سرانجام چیست و کجاست؟! ، محسن زنگنه، مدیرکل فرهنگی سازمان ملی جوانان با
استناد به نتایج یک تحقیق عنوان می کند: «با صراحت می گویم: تغییر کارکرد
ازدواج از منظر جوانان مهم ترین عامل بی رغبتی آنها نسبت به ازدواج بوده
است! ؛ یعنی در پازل زندگی جوان ما متأسفانه ازدواج، کارکرد و جایگاه خود
را از دست داده است؛ جوان ما در جریان ازدواج دیگر به دنبال «رضایتمندی»
نیست، بلکه مسیر «لذت طلبی» را دنبال می کند و از همه ناخوشایندتر اینکه
گاه نگاه کاسب کارانه نسبت به ازدواج دارند و دیگر به تعالی و جایگاه
ازدواج و اینکه ملاکهای انتخاب همسر مناسب چه باید باشد، کمترین توجهی
ندارند؛ نگاهشان این گونه است که: «ما باید رشد کنیم، از یک سطح درآمدی
برخوردار باشیم، پیشرفت کنیم و اکنون طرف مقابل من (همسر) در کجای این پازل
می تواند مرا به این اهداف نزدیکتر کند؟! "
"زندگی های مجردی" آفت بزرگ جامعه
براین
اساس علت یابی اینکه "چرا با وجود ورود سیل آسای جوانان به سن ازدواج، آن
طور که باید، رشد ازدواج را در سالهای اخیر شاهد نبوده ایم و از طرفی حتی
با افزایش آمار طلاق نیز مواجه شده ایم» به راحتی با تمرکز بر نتایج این
بررسی ها قابل درک است! برای برخی از دختران ما دیگر ویژگی هایی چون داشتن
اخلاق، تعهد، پایبندی، ایمان و... و جستجوی آن در طرف مقابل اهمیت چندانی
ندارد و از آن سو نیز برای بعضی از پسرها، این اصل که دختر موردنظر به واقع
چقدر می تواند بال او در زندگی باشد، مهم نیست! بلکه تنها به دنبال قیافه،
فیزیک مناسب و مسایل ظاهری هستند، حال آنکه هر گاه رضایتمندی جای خود را
به لذت طلبی بدهد و «لذت طلبی» اصل شود، طرفین خیلی راحت، یکدیگر را کنار
می گذارند و به سادگی آب خوردن تنها با تکیه بر یک جمله «با هم مشکل
داشتیم! من هم حق دارم! باید از زندگی ام لذت می بردم! " به صورت توافقی از
هم جدا می شوند و این گونه می شود که متأسفانه این روزها "زندگی های
مجردی" به یک آفت بزرگ در جامعه تبدیل شده است! اما آیا می توان گفت امروزه
«تجرد خواهی» به یک معضل تبدیل شده است؟! مدیر کل فرهنگی سازمان ملی
جوانان در واکنش صریح به این پرسش می گوید: «تا حد زیادی موافقم! متأسفانه
در حوزه فرهنگی، همه دستگاه ها با هم هماهنگ عمل نمی کنند، بخش زیادی از
سریالها، زندگی های مجردی را تبلیغ و ترغیب می کنند! در این حال بیننده و
به طور کلی جوان هیچ سختی را در جریان این نوع زندگی که نمی بیند، هیچ!
تازه راحتی و نهایت لذت و خوشی را هم حس می کند !
زنگنه ادامه می دهد:
واقعیت این است که مهم ترین مشکل و چالش جدی ما در حوزه ازدواج، مسایل
فرهنگی و «تغییر نگرش» است که اگر آن را حل کنیم، به طور قطع مسأله مسکن،
اشتغال و... موضوعاتی نیستند که مانع غیرقابل حل ازدواج برای دختر و پسری
که تصمیم قاطع خود را برای در کنار هم بودن گرفته اند، باشد؛ البته ما نمی
گوییم این مسایل مهم نیست و یا وجود ندارد، بلکه می گوییم مانع اصلی پیش
روی جوان طالب ازدواج نیست...
نتایج جالب یک تحقیق
او می
گوید: در این ارتباط شاید اشاره به نتیجه یک تحقیق انجام شده دلیلی بر
اثبات این مدعا باشد و آن اینکه: «در یک بازه زمانی مشخص، بیش از 85 درصد
طلاق گرفته ها در یکی از شهرستانهای کشور، خانه مسکونی به نام خود داشتند و
یا در یکی از وزارتخانه ها، 75 درصد کارمندان، مجرد هستند، در حالی که به
دلیل استخدام پیمانی و رسمی، امنیت شغلی مطلوب دارند! »وی ادامه می دهد: بر
این اساس می توان گفت: «کاهش تمایل جوانان به ازدواج به هیچ وجه شائبه
اقتصادی ندارد؛ البته مسایل اقتصادی روند ازدواج را بی تردید سخت تر کرده،
اما عامل اصلی ایجاد کننده مانع نبوده است. باور برخی کارشناسان علوم
اجتماعی درباره دلایل فرهنگی تأخیر ازدواج جوانان بر این است که حمایت بیش
از حد والدین از فرزندان موجب عدم مسؤولیت پذیری آنها شده و همین عامل
تردید جوانان را نسبت به ازدواج افزایش داده و در نهایت به بی میلی آنها
منجر شده است؛ در حالی که به نظر می رسد در چنین شرایطی اهمیت مسؤول بار
آوردن فرزندان از همان سنین کودکی و به کارگیری شیوه های تربیتی که به بلوغ
فکری بهنگام آنها منجر شود، بیش از پیش محرز شده است و در این رابطه ارایه
آموزشهای لازم از طریق فیلم، کتابهای آموزشی و سخنرانی افراد متخصص تأثیر
بسزایی دارد.
ضرورت فراگیری مهارتهای زندگی
بر این اساس با
توجه به افزایش بی رغبتی جوانان به ازدواج، انتخابهای صحیح و در ادامه
پشیمانی های زود هنگام، همه دستگاه های مسؤول را به این سمت سوق داده است
که مهارتهای زندگی و تحکیم زندگی مشترک باید به صورت جدی بازنگری شود که
البته این اتفاق پسندیده ای است، اما به نظر بیشتر کارشناسان، توقع ما از
آموزش باید به اندازه آموزش باشد؛ در همه جای دنیا بحث آموزش در هر زمینه
ای تنها یک وظیفه دارد و آن آگاهی بخشی است که به طور قطع اتفاق هم می
افتد، اما میزان اثر بخشی آن جای بحث دارد.
اما آیا این آموزشها قرار
است تحولی را در روند ازدواج و طلاق و یا نگرش جوانان نسبت به زندگی مشترک
رقم بزند؟! زنگنه در پاسخ به این سؤال می گوید: نگران برخی افراط و تفریط
ها در این موضوع هستم! معتقدم آموزش نباید اجباری و یا با تعداد ساعات خیلی
زیاد در یک مدت محدود باشد، ما نباید به جوانان به یکباره فشار وارد کنیم و
بشدت باید از هر گونه افراط و تفریط بپرهیزیم.
آموزشها باید متناسب با
سلیقه، نیاز و ویژگی های شخصیتی جوان تعریف شود. باید مراقب باشیم هر
آموزش را در چه سنی به جوان یا نوجوان ارایه کنیم.
خیرین تالار بسازند
بیایید
شرایط را دشوار نکنیم، همه چیز عادی است، اما هر مصوبه و یا تصمیمی تنها
قرار است درصدی از مشکلات را پوشش دهد.طی یک بررسی انجام شده تعداد قابل
توجهی از دختر و پسرها به دلیل مشکلات حین و پس ازدواج، هزینه ها و...
ازدواج را به تأخیر می اندازند و یا اصلاً به آن فکر نمی کنند! ؛ نکته اول
در رابطه با استفاده از خیرین در ازدواج آسان جوانان به عنوان یک نیاز است
که باید به جوان کمک کرد تا دست کم این مرحله گذر را با شادی و انرژی مثبت
پشت سر بگذارد.نکته دوم این است که ما در کشور ظرفیت بسیار خوبی به لحاظ
خیرین داریم که تا پیش از این در مدرسه سازی، برق رسانی به روستاها و...
استفاده می شد، اما در حال حاضر به دلیل رشد نقاط مختلف کشور از نظر
امکانات اولیه و نیز کاهش ورودی دانش آموزان به مدارس، به این فکر افتادیم
که از این ظرفیت در حوزه ازدواج جوانان استفاده کنیم و خوشبختانه تاکنون در
استانهایی که با حمایت استانداران و معتمدان، این مجمع تشکیل شده، خدمات
ارزنده ای به جوانان ارایه شده است.
به گفته زنگنه، بر این اساس دولت
تصمیم گرفت صرفاً به این قضیه نظمی بدهد تا از انسجام ایجاد شده در جهت
ازدواج جوانان بهره مند شویم، چون به این فکر کردیم که تا چه زمانی می
خواهیم رقم وام ازدواج را افزایش دهیم و این در حالی است که همزمان با
افزایش وام ازدواج، هزینه های ازدواج نیز در حال بالا رفتن است و تازه پس
از ازدواج پرداخت اقساط این وام یکی از مشکلات مهمی است که ناخودآگاه بر
سایر مشکلات جوانان افزوده می شود و چالشهای جدی را برای آنها ایجاد می
کند، بنابراین وام ازدواج باید سقف داشته باشد.
ازدواج آسان چگونه؟!
به
هر حال ازدواج آسان، ازدواجی است که برای جوان «شیرین» باشد و خارج از
توان و امکانات زوج برآنها تحمیل نشود؛ البته جایگاه و شأن افراد متفاوت
است و به هیچ وجه نمی توانیم و نمی خواهیم بگوییم همه زوجها باید سر و ته
مراسم عروسی شان را با مثلاً 200 هزار تومان هم بیاورند و یا اینکه به چنین
ازدواجی می گوییم: « ازدواج آسان»! نه این گونه نیست! ، اما کارشناسان
معتقدند افراد و خانواده ها در هر شأن و جایگاهی باید تلاش کنند تا حد
امکان از هزینه های گزاف و اضافی که بیشتر بوی تجملات می دهد و باری را بر
گردن عروس و داماد می اندازد، بپرهیزند و در مسیری پیش روند که جوان ما طعم
شیرین ازدواج را بچشد و کاری نکنیم که جوان از فردای روز عروسی درصدد
پرداخت قرضها و مخارج سنگین تحمیل شده در جریان ازدواج برآید !