جای خالی خوشنویسی در دانشگاهها همیار آنلاین به نقل از جام جم آنلاین: عباس
اخوین هنرمند و خوشنویس صاحبنام معاصر است. او از محضر استادانی چون علی
آقاحسینی که از شاگردان عمادالکتاب بوده بهره برده و از نامآوران خط
نستعلیق است. ![]() اخوین در حال حاضر عضو
هیات ارزشیابی هنری وزارت ارشاد و رییس مرکز کتابت و تعلیم ایران نیز است.
این هنرمند که در سال 1389 به عنوان چهره ماندگار معرفی شد تا کنون آثار
خود را در نمایشگاههای انفرادی و گروهی زیادی به معرض نمایش گذاشته است. عباس اخوین، بتازگی نمایشگاهی از آثار خوشنویسی خود را در موسسه فرهنگی هنری صبا به نمایش گذاشته است. در این نمایشگاه که
کرشمههای خط نام دارد، 74 اثر با موضوع آیات قرآنی، اشعار حافظ، سعدی و
مولانا به چشم میخورد که به شیوه نستعلیق خطاطی شده و فعالیت هنرمند در
سالهای 85، 88 و 90 را شامل میشود. چرا اصولا در آثار خوشنویسی اشعار نو کمتر دستمایه کار خوشنویسان قرار میگیرد؟ نه این که کار نشده باشد. اما در مقایسه با ادبیات کلاسیک، توجه کمتری از سوی هنرمندان خوشنویس نسبت به شعرنو صورت گرفته است یا به طور مثال خود من در زمینه شعر نو کارهایی انجام دادهام و اشعار شاعرانی چون مهدی سهیلی و سهراب سپهری را به مدد نستعلیق نوشتهام. اما به طور کلی تصور میکنم بیشترین دلیلی که باعث میشود خوشنویسان به شعر کهن گرایش داشته باشند وجود وزن و قافیه است که در قالب خط، زیباتر به نظر میآید. البته بخشی از این مساله هم به عادت خوشنویسان بویژه خوشنویسان کهن برمیگردد که سالهاست به نوشتن شعر کهن پرداختهاند. با این حال امیدوارم خوشنویسان به همان اندازه که در حیطه شعر کهن، تواناییهای خود را اثبات کردهاند بتوانند در زمینه شعر نو نیز کارهای درخشانی انجام دهند. مولفه اصلی آثار شما در نمایشگاه اخیرتان نستعلیق بود. فکر میکنید نستعلیق طی 3 دهه گذشته تا امروز دستخوش چه تغییراتی شده است؟ تغییری که محسوس باشد و بتوان به طور دقیق درباره آن صحبت کرد در حیطه نستعلیق اتفاق نیفتاده است. تصور میکنم خط نستعلیق سالهاست به مدد استادانی که در این حیطه کار میکنند براساس یک قاعده مشخص پیش رفته است. اما مساله اصلی در این میان این است که هر یک از هنرمندان در این عرصه براساس سلایق شخصی خود به ارائه اثر پرداختهاند که به نظرم زیبایی نستعلیق در همین تنوع و گوناگونی است. در مجموع میتوان گفت اگر هم تغییری در خط نستعلیق مشاهده میشود بیشتر در فرم اتفاق افتاده است. یعنی فرمها بیشتر دستخوش تغییر شدهاند و از روی فرمهای موجود در نستعلیق است که میشود امروز تشخیص داد هر اثر متعلق به کدام هنرمند است. خود شما سعی کردید از چه شیوهای در نستعلیق بهره بگیرید؟ شیوه من بیشتر به سبک و سیاق عمادالکتاب نزدیک است. عمادالکتاب هنرمند ارزندهای بود که در زمان پهلوی اول زندگی میکرد و حتی به جرم شرکت در کمیته مجازات به زندان نیز میافتد. از عمادالکتاب، امروز سیاه مشقها و خطهای زیبایی به جای مانده است. استاد من در خوشنویسی استاد علی حسینی شاگرد عمادالکتاب بوده است و من در سالهای اولیه فراگیری خط به شیوه استاد آغاسی مینوشتم و بعد از آن نیز به سبک شخصی خود دست یافتم. البته ناگفته نماند که من در حوزه خط، بیشتر به مشق نظری پرداختهام و آنها که از فعالیت من طی این سالها مطلع هستند، خط مرا ترکیبی از خط امروز و شیوه میرعماد میدانند. نکته جالب این است که خوشنویسانی چون عمادالکتاب، کلهر، میرزا غلامرضا و به طور کلی خوشنویسان دوره قاجار، همه به شیوه میرعماد دلبستگی داشتهاند و براین اساس به ارائه اثر میپرداختهاند و البته بعد، توانستند شیوه مخصوص به خود را در خط پیدا کنند. به نظرم، میرعماد در خوشنویسی سرچشمهای بوده است که خط و اصولا سبک او توانسته منبع الهام هنرمندان بعد از او باشد. کتابهایتان بخشی از آثار شما را دراین نمایشگاه تشکیل دادهاند. خاصه کتابی درباره چلیپانویسی. با توجه به این که چلیپانویسی نزد اغلب مخاطبان ناشناخته است درباره آن توضیح دهید؟ چلیپا معمولا در قالب دوبیتی و رباعی و براساس انتخاب خوشنویس از یک شعر نوشته میشود که باید از نظر طول و ارتفاع و سایر جزییات هموزن باشند. خوشنویسان بزرگ نیز معمولا هنرشان را در چلیپا نشان دادهاند. چلیپا به تعبیری یک هنر سنتی به شمار میرود. حتی امروز این شاخه از خط، امتحان ورودی ممتاز انجمن خوشنویسان ایران برای هنرجویان در نظر گرفته شده است. یعنی هنرجویی که میخواهد در امتحان ممتاز انجمن شرکت کند حتما باید برای ورود به این بخش به ارائه یک اثر چلیپا بپردازد. اگرچه در این میان گاهی شنیده میشود برخی هنرمندان میگویند تا چه زمان باید چلیپا بنویسیم و عمر این هنر رو به اتمام است. اما من معتقدم چلیپا به دلیل مبسوط بودن و گستردگی دارای رمز و رازها و تکنیک و تنوع زیادی است که حالا حالاها میشود در قالبهای مختلف به نوشتن آن پرداخت. با این تفاسیر به نظر میرسد ابعاد و به قول شما رمز و رازهای چلیپانویسی تا امروز ناشناخته مانده است؟ به این خاطر که معرفی نشده یا اگر هم شده به شکل محدودی شناسانده شده است. در عین حال، از سوی مردم کند و کاوی نسبت به این هنر صورت نگرفته است. اما من هنوز به نگارش چلیپا میپردازم و آنهایی که از نزدیک با نوع کار من آشنایی دارند مرا به عنوان چلیپانویس و کاتب نیز میشناسند. به نظر میرسد باید اطلاعرسانی بیشتری نسبت به خوشنویسی که جزو هنرهای اصیل ما به شمار میرود صورت گیرد و درباره شاخههای مختلف خوشنویسی اطلاعات بیشتری به مردم ارائه شود. بخصوص این که ایران از دیرباز تا امروز مهد نستعلیق به شمار میرفته و از دل این مهد هنرمندان بزرگی به ارائه اثر پرداختهاند. نستعلیق در دهههای 8 و 9 ابداع شد و بتدریج دستخوش تکامل شد. چندان که هنرمندانی چون سلطانعلی مشهدی، هروی در دوره تیموری به کامل کردن این نوع خط در آثار خود پرداختند. همین طور میرعماد در زمان صفویه در تکمیل و به اوج رساندن خط نستعلیق نقش بسزایی در تاریخ هنر ما ایفا کرده است و به تعبیری بنیاد نستعلیق امروزی را او گذاشته و برای این خط قواعدی قائل شده است. شما از هنر خوشنویسی به عنوان هنر اصیل یاد میکنید. این در حالی است که چنین هنری تا امروز وارد دانشگاه نشده است و از طرفی ظاهرا انجمن خوشنویسان ایران نیز تمایلی به دانشگاهی شدن خط ندارد. نظر شما در این باره چیست؟ اخوین: به نظرم باید پذیرفت که امروز یک خوشنویس به تنهایی نمیتواند به خطاطی اثری مثل شاهنامه بپردازد و اصلا شاید عمرش به این مساله کفاف ندهد. حتی عمادالکتاب هم شاهنامه را به کمک شاگردانش نوشت. این کاری است که فردی میسر نمیشود خود من یکی از کسانی هستم که تمایل زیادی به محقق شدن این کار دارم و امیدوارم روزی برسد که خط نیز بتواند مانند سایر شاخههای هنر تجسمی به عنوان یک رشته مستقل در دانشگاه تدریس شود. خوشنویسی هنر ظریفی است. به عنوان مثال هر سال حدود بیش از صدها هنرجو وارد انجمن خوشنویسان میشوند، اما از بین این تعداد فقط یک یا دو نفر هنرمندی چیرهدست میشوند، اما از یک دانشکده پزشکی و علوم، در سال 400 نفر فارغالتحصیل و پزشک میشوند. منظورم این است که خوشنویسی هنر سختی است که تا حدود زیادی ذاتی است و نیازمند ممارست است. متاسفانه در ایران، خوشنویسان سالها زحمت میکشند و رنج میبرند، اما از درجه علمی که شایستهاش هستند برخوردار نمیشوند و مدرکی نمیگیرند و این خیلی بد است. البته خوشبختانه امروز مدرک فوق ممتازی و استادی نیز در انجمن خوشنویسان به وجود آمده است، اما همانطور که شما هم اشاره کردید جای آکادمیک شدن خط در دانشگاهها خالی است. به نظر شما این غفلت از دانشگاهی شدن خط ناشی از چیست؟ ضمن این که به نظر میرسد اعضای انجمن نیز تمایل چندانی نسبت به این کار ندارند؟ شاید به این خاطر که اغلب افرادی که در راس انجمن هستند دارای مدرک دانشگاهی نیستند. به هر حال معتقدم حیف است هنرمندان در این عرصه، 40 سال زحمت بکشند و مدرکی نصیبشان نشود. من درحال حاضر عضو کمیسیون هنر و معماری شورای عالی انقلاب فرهنگی نیز هستم. مدتی است صحبتهایی میشود مبنی بر این که دانشگاه هنرهای سنتی تشکیل شود تا از رهگذر ایجاد چنین دانشگاهی، هنرهای اصیل و سنتی احیاء شود. به نظر شما ممکن است تاسیس این دانشکده در سال جدید محقق شود؟ انشاءالله. به نظر میرسد جای تاسیس چنین دانشکدهای تا امروز خالی بوده است. هدف از تاسیس این دانشکده نیز اعطای مدرک لیسانس و فوقلیسانس و دکتری به دانشجویان این دانشکده است تا صاحب مدرک شوند و فعالیتشان تنها به کارهای عملی محدود نشود. بعضی بر این باورند که هنرهای سنتی امروز دیگر مورد استقبال واقع نمیشوند. نظر شما در این باره چیست؟ اصلا اینطور نیست و هنوز اقبال نسبت به هنرهای سنتی وجود دارد. بویژه در زمینه خوشنویسی که همچنان از سوی جوانان استقبال میشود. در عینحال مشاهده میکنیم که این موج استقبال از هنر خوشنویسی در انجمنهای خوشنویسی که در سراسر کشور دایر شده است، در فرهنگسراها و آموزشگاههای خصوصی که به دست افرادی که به درجه ممتازی خوشنویسی نایل شدهاند به وفور وجود دارد. فکر میکنید برپایی دوسالانه خوشنویسی و جشنواره تجسمی فجر چقدر میتواند در پررنگ کردن خوشنویسی در کشور نقش داشته باشد؟ بیتردید میتواند نقش زیادی داشته باشد. تا امروز نیز حضور هنرمندان جوان چه در دوسالانه خوشنویسی و چه در بخش خوشنویسی جشنواره تجسمی فجر گواه این ادعاست که حرکتهای خوبی در خوشنویسی به وسیله جوانان به وجود آمده است. در جشنواره تجسمی فجر امسال، آثار خوشنویسی که به دبیرخانه ارسال شده بودند به لحاظ کیفی از جایگاه مطلوبی برخوردار بودند. من امسال داور بخش نستعلیق بودم و در این بخش علاوه بر این که 6 نفر به عنوان هنرمند برگزیده انتخاب شدند، برای 33 شرکتکننده تشویقی نوشتم. البته تصور میکنم مبلغ جایزه باید بیشتر باشد. همچنین در دوسالانه خوشنویسی نیز طی سالهای گذشته چند هنرمند موفق به اخذ درجه استادی و ممتاز شدهاند که طبعا این مساله قابل اعتناست. با توجه به این که 11 سال است ریاست مرکز کتابت را به عهده دارید، فکر میکنید چرا طی سالهای اخیر اقبال نسبت به این حیطه رنگ باخته است؟ آیا ورود کامپیوتر کتابت را از رونق انداخته است؟ به نظرم کامپیوتر به این حیطه ضربه نزده است بلکه باعث تسریع بیشتر در خوشنویسی نیز شده است. در سال 73، نرمافزار کلک براساس مجموعه 3 جلدی من با عنوان سرمشقهای نستعلیق به وجود آمد تا علاقهمندان خوشنویسی بتوانند از طریق این نرمافزار به فعالیت بیشتر بپردازند. امروز بیشتر کارها در حوزه کتابت به مدد اینترنت انجام میشود. چنانچه در حال حاضر پسرم کاوه به وسیله نرمافزار کلک و اینترنت به کتابت آثار شاهنامه، مثنوی، حافظ و... پرداخته است. پس تکنولوژی رقیب خوشنویسی نیست؟ نه. به نظرم باید پذیرفت که امروز یک خوشنویس به تنهایی نمیتواند به خطاطی اثری مثل شاهنامه بپردازد و اصلا شاید عمرش به این مساله کفاف ندهد. حتی عمادالکتاب هم شاهنامه را به کمک شاگردانش نوشت. این کاری است که فردی میسر نمیشود. البته هنرمندی چون جواد شریفی طی سالهای گذشته این کار را کرد. اما هنرمندانی از این دست که بتوانند یکتنه به نگارش آثار ادبیات کهن بپردازند اندک هستند. هنرمندان معتقدند به دلیل این که دیگر در خط اتفاق چندانی حاصل نمیشود به سراغ نقاشیخط رفتهاند. چقدر این نظر را قبول دارید؟ طبعا وقتی خط با رنگ تلفیق میشود نزد مردم با اقبال بیشتری برخوردار میشود. اما اگر هنرمندی بخواهد به ارائه یک اثر اصیل بپردازد ضرورت دارد در درجه نخست، خط را بشناسد یا از مولفههایی چون سطر و سطربندی، قطعهنویسی و... مطلع باشد و نسبت به آنها اشراف کافی داشته باشد. البته این را قبول دارم که طی سالهای اخیر هنرمندان زیادی به سمت نقاشیخط رفتهاند. شما موافق این مساله هستید؟ به نظرم اقبال به نقاشیخط از این جهت که خط به منازل مردم راه مییابد و نسبت به آن آگاهی بیشتری صورت میگیرد خوب است. اما با افراط در این حیطه موافق نیستم و تصور میکنم باید به حفظ اصالتهای خود بپردازیم. خود شما هیچوقت به فکر ارائه اثر در حوزه نقاشیخط بودهاید؟ هرگز. دلیلش هم این است که من از دیرباز تا امروز دلبستگی عمیقی به خط داشتهام و در عین حال درآمدی که از نقاشیخط برای هنرمند حاصل میشود برایم اهمیت چندانی ندارد. ضمن این که تصور میکنم خط نیز مانند نقاشیخط، امروز مخاطبان مخصوص به خود را دارد. آزاده صالحی - جامجم |
|