حدودا از تاریخ 800 تا 1050 میلادی به مدت سه قرن، جنگجویان وایکینگ با کشتی های دراز و براق خود، اروپا را به وحشت می انداختند. آنها از اسکاندیناویبرای جستجوی نقره، بردگان و زمین به دریا رفتند. بعضی ها به بریتانیا و فرانسه حمله می کردند، در حالی ه دیگران روسیه و رودخانه های دوردست آسیا را مورد تاخت و تاز قرار می دادند. واکینگها کاشفان دایر و شجاعی بودند. آنها با شجاعت از میان امواج خروشان اقیانوس اطلس عبور کرده، ایسلند و گروئنلند را کشف کردند و حتی به شمال آمریکا نیز قدم گذاشتند.
کشتی دراز واکینگها
واکینگها دریانوردان بسیار خوبی وبودند. کشتیهای آنها به دوصورت بادبانی و پارویی بود.
793 میلادی
واکینگها به صومعه مناطق لیندسفارن در خارج از انگلیس حمله کردند. تمام مسیحیان سراسر اروپا از شنیدن این خبر شوکه شدند. دوران وایکینگها آغاز شد.
831
وایکینگها در دهانه رودخانه لیفی در ایرلند، جایی که شهر دوبلین امروز قرار دارد، مستقر شدند.
ارتش بزرگ کفار، مشتمل بر 3000 وایکینگ به انگلیس می رسد. آنها سال بعد شهر یورک را نیز تسخیر می کند.
870
پادشاه آدموند از آنگلیای شرقی (بخشی از انگلیس)، توسط وایکینگها کشته می شود.
930- 870
بیش از 10000 وایکنیگ، که بیشتر آنها اهل نروژ بودند، به ایسلند رسیدند.
911
پادشاه فرانسه مقداری از اراضی واقع در شمال فرانسه را به رولو، سرکرده و وایکینگها می دهد و آن سرزمین در آینده نزدیک به نام نرماندی خوانده شد.
920
جهانگرد عرب، ابن فضلان، در روسیه وایکینگهای سوئدی را ملاقات می کند. او آنها را به عنوان کثیف ترین مخلوقات خداوند، تشریح می کند.
985- 984
اریک سرخ، ملوان نروژی، گروئنلند را کشف می کند و هزاران ایسلندی را قانع می نماید که در آنجا سکنی گزینند.
1001
لیف اریکسن، پسر اریک سرخ، به وینلند (احتمالا یک سرزمین تازه کشف شده) کانادا قدم می گذارد. بنابراین او به عنوان اولین اروپایی که به شمال آمریکا قدم گذاشته است. مشهور می شود.
28- 1015
کانوت، رهبر دانمارکی، انگلیس را فتح می کند. انگلیس به صورت بخشی از امپراتوری دانمارک، که شامل نروژ و قسمتی از سوئد می شد، در آمد.
سپتامبر 1025- 1066
شاه هارالد هارداد نروژی به انگلیس حمله می کند و توسط پادشاه انگلستان، هارولئ دوم، در «جنگ پل استمفورد» شکست می خورد. دوران وایکینگها به پایان می رسد.
اکتبر 1014- 1066
ویلیام فاتح، دوک نرماندی و وارث مستقیم یک فرمانده وایکینگ به نام « رولو»، در« جنگ هیستینگز»، هارولد دوم را شکست داد. او تاج شاهی انگلستان را بر سر می گذارد.
کاشفان وایکینگی برای جستجوی سرزمینهای جدید، به درون آبهای پرخطر و خروشان اقیانوس اطلس شمالی رفتند. بیشتر آنها اهل نروژ بودند، جایی که دره های از جمعیت پر شده بود و زمینهای کشاورزی بسیار کمی وجود داشت. در بین سالهای 800 میلادی و 1001 میلادی، آنها جزایر فائرو، ایسلند، گروئنلند ووینلند (احنمالا سرزمین تازه پیدا شده در کانادا) را کشف کردند. قایقهای پر از مهاجرین و حیواناتشان به آنجا رفتند. سفرهای دریایی بسیار خطرناک بود و کشتی های زیادی در طوفان گم شدند.
واکینگها سنگهای یادبودی برای جشن گرفتن پیروزیهای جنگی یا عزاداری دوستان با خویشاوندان کشته شده بنا کردند. روی سنگهای بزرگ نقشهای بسیار زیبایی حکاکی می شد، حتی در زیر بعضی از عکسهای حکاکی شده نوشته هایی به خط گوتیک باستان دیده می شود. این سنگها در معابر عمومی، جایی که مردم می ایستادند و از آنها تقدیر می کردند، قرار گرفتند.
سنگ یادبود جلینگ، دانمارک
پادشاه دانمارک هرالد بلوتوس برای جشن مسیحی شدن خود در سال 960 م این سنگ را در «جلینگ» قرار داد.
وایکینگهای نروژی، ایسلند را در حدود سال 870 میلادی کشف کردند. اولین مهاجر، اینگفر آرناسون، در خلیج آرام نزدیک دریا یک مرزعه ساخت. امروزه پایتخت نروژ، ریکجاویک، در این منطقه قراردارد. در صورتی که باد مساعد وجود داشت، دریانوردان می توانستند بعد از یک سفر هفت روزه از نروژ به آنجا برسند. تا قبل از 930 میلادی 10000 وایکینگ در ایسلند وجود داشتند و همه نواحی حاصلخیز خلیج، پوشیده از جمعیت بود.
بیشتر سطح این جزیره بزرگ به طور دائم توسط لایه ای از برف و یخ پوشیده شده است. این ناحیه بوسیله ملوان نروژی، گون بیورن، در زمانی که او راه خود را در طوفان گم کرد، کشف شد. اریک سرخ، رئیسی که یک مرد را کشت و مجبور شد ایسلند را ترک کند، در سال 985- 984 میلادی سواحل گرینلند را کشف کرد. او برای جذب ساکنین ایسلند و تشویق آنها برای اقامت در آنجا، اسم فریب دهنده «گروئنلند» (به معنی سرزمین سبز) را روی آن گذاشت. دو گروه کوچک وایکینگها برای مدت حداقل 400 سال از راه کشاورزی، شکار گوزن و خوک، آبی توانستند در آنجا دوام بیاورند. اما در یک مقطع زمانی، بعد از 1410 م آخرین مهاجران مردند.
ایف اریکسون، همچنین معروف به ایف خوش شانس، پسر اریک سرخ بود. او در سال 1001 م، هنگامی که کشتی او بوسیله طوفان از مسیرش منحرف شد، به سوی گروئنلند رفت. او هنگامی که در منطقه ای به نام نیوفونداند، پا گذاشت، به عنوان اولین اروپایی که قدم در آمریکا گذاشته، معروف شد. او آن منطقه را به خاطر انگور فراوان، احتمالا توتهای بزرگ، که به طور خودرو در آنجا روئیده بود، وینلند نامید که به معنی (سرزمین شراب) است. او همچنان در طول ساحل پیش رفت و منطقه مارکند (سرزمین جنگلی) و ناحیه هلولند (سرزمین صخره ها و سنگها) را کشف کرد. احتمالا این دو منطقه جزایر «لابرادور» و « بافین » بوده اند. در سالهای بعدی، دیگر کاشفان وایکینگی و مهاجران بعدی به وینلند آمدند. اما برای مدت طولانی در آنجا اقامت نکردند.
رهبر وایکینگها، رولو (932- 868 میلادی)، آنقدر تنومند بود که هیچ اسبی قدرت حمل او را نداشت. افرادش او را به اسم مستعار هرولف (به معنی مرد قدم زن) صدا می کردند.